.::: پرواز شب :::.
Home        My Profile        E-mail       Archive        Titles
برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

پرواز شب دیگه جایی برای پرواز من نیست

آدرس جدیدم و برای دوستای ویژه ام اس ام اس می کنم

بدرود . . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

شعور و شخصیت از اون دسته ودیعه های خداست که شامل حال هرکسی نمیشه

و از این بابت خیلی متاسفم که کمی راجع به اطرافیانم دیر متوجه شدم . . .

شاید سکوت مطــــــــــــــــــلق راجع به این موضوع از هر چیزی بهتر باشه . . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

من حرامــــزاده هایـی می شناسـم،
که مــــــــــــــادران و پـــــــــــــــدرانی
نجیـــــــب و پاکدامــــــــــــــن دارند...

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

گفتند : کلاغ؟ شادمان گفتم : پــــــــر! گفتند : کبوتر آسمان؟ گفتم : پــــــــر! گفتند : خودت؟ …به اوج اندیشیدم در حسرت رنگ آسمان گفتم : پــــــــر! گفتند : مگر پرنده ای؟ خندیدم گفتند : تو باختی! و من رنجیدم. در بازی کودکان فریبم دادند احساس بزرگ پر زدن را چیدند! آنروز به خاک آشنایم کردند، از نغمه پرواز جدایم کردند، آن باور آسمانی از یادم رفت! در پهنۀ این زمین رهایم کردند حالا همه عزم پر گرفتن دارند! دستان مرا دوباره می آزارند! همراه نگاه مات و بی باور من از روی زمین به آسمان می بارند. گفتند : پرنده ای! گریه ام را دیدند دیوانۀ خاک بودم و فهمیدند .گفتم : که نمی پرم، نگاهم کردند. بر بازی اشتباه من خندیدند!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

 

من خود دلم از مهر تو لرزید ,وگرنه

 

تیرم به خطا می رود اما به هدر,نه!

 

دل خون شده وصلم و لب های تو سرخ است

 

سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر ,نه

 

با هرکه توانسته کنار آمده دنیا

 

با اهل هنر؟آری! با اهل نظر ؟نه!

 

بد خلقم و بد عهد زبانبازم و مغرور

 

پشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟

 

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد

یک بار دگر ,بار دگر, بار دگر .....نه!

_______________

آن مغرور

فاضل نظری

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

بگذار اگر این بار سر از خاک برآرم

بر شانه تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به هدر رفته ام ای دوست

ناراضی ام،اما گله ای از تو ندارم

در سینه ام آویخته دستی قفسی را

تا حبس نفس های خودم را بشمارم

از غربتم این قدر بگویم که پس از تو

حتی ننشسته ست غباری به مزارم

ای کشتی جان حوصله کن می رسد آن روز

روزی که تو را نیز به دریا بسپارم

نفرین گل سرخ بر این شرم که نگذاشت

یک بار به پیراهن تو بوسه بکارم

ای بغض فرو خورده مرا مرد نگه دار

تا دست خداحافظی اش را بفشارم

______

 دست خداحافظی

فاضل نظری

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

بارالها ! این همه سردردهای دیوونه کننده رو ازم دور کن

رسما معدم داغون شد از این همه قرص . . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

نامه ای به روسپی :

تعجب کردی!؟... میدانم در کِسوت مردان آبرومند،اندیشیدن به تو رسم، و گفتن از تو ننگ است!
اما میخواهم برایت بنویسم . شنیده ام، تن می فروشی، برای لقمه نان!

چه گناه کبیره ای…!

میدانم که میدانی همه ترا پلید می دانند، من هم مانند همه ام...

راستی روسپی!

از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند !!
اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزا دشود این «ایثار» است ! .................هه smoke



مگر هردواز یک تن نیست؟

مگر هر دو جسم فروشی نیست؟

تن در برابر نان ننگ است...

بفروش ! تنت را حراج کن… من در دیارم کسانی را دیدم

که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان

شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از دین .



شنیده ام روزه میگیری،

غسل میکنی،

نماز میخوانی،

چهارشنبه ها نذر حرم امامزاده صالح داری،

رمضان بعد از افطار کار می کنی،

محرم تعطیلی.

من از آن میترسم که روزی با ظاهری عالمانه،

جمعه بازار دین خدا را براه کنم، زهد را بساط کنم،

غسل هم نکنم،

چهارشنبه هم به حرم امامزاده صالح نروم،

پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم،

محرم هم تعطیل نکنم!

فاحشه!!!… دعایم کن


نوشته ای از دکتر "فریدون فرخزاد"

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

به خاطر داشته باشید که هیچ چیز در زندگی معنا ندارد

مگر معنایی که شما به آن بدهید.

پس معناهایی را اختیار کنید که با سرنوشت دلخواه شما سازگار باشد

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

داریم یه جایی زندگی می کنیم که هرزگی مُد - بی آبرویی کلاس - مستی و دود تفریح - دزد بودن و لاشخوری و گرگ بودن رمز موفقیت

 

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

آدم خلیفه ی تنهای خدا

روی زمین است . . .

امپراتوری که گاهی باید برگردد به

آخرین سلاح اش

" . . . و سلاح او گریه است . "

برگرفته از جلد کتاب : گریه های امپراتور

فاضل نظری

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

آب ِ نطلبیده همیشه مراد نیست ، گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند . . .

فاضل نظری

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

نانوشته هایم بسیارند

مثل بیقراری هایم

من سکوتم رافریاد میکشم

آخر این آشوب درونم مرا میکشد...

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

عمو جان با امروز 4 روز است که ما را تنها گذاشتی
دلم برای مهربونی هات تنگ میشه
و همیشه در این افسوس می مونم که چرا برای دیدنت کوتاهی کردم
همیشه نبودت حس میشه
روحت شاد
خدا بیامرزدتت


برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

فردا مسافرم . خوشحالم چون مسافرت دو روزه ی آخره تعطیلات ، حال میده

اونم وقتی کسایی که دوسشون دارم رو قراره ببینم

خلاصه اینکه دیگه از این به بعد هرشب نمیام برای پرواز

اما هروقت بتونم بهتون سر می زنم

پایــیزتون طلائی

بدرود . . .

______________

پی نوشت : چشم های منتظر به پیچ جاده . . .

به یاد مژگان عزیزم که دیگه کنارم ندارمش اما همیشه توی قلبم بهترینه

_______________

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

اسم هـ ـ ــر دویمان را در گینس ثبت میکنند !
تو در دروغ گفتن رکـ ـ ــورد زدی ...
من در بـ ـ ــاور کردن...

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

این است پایانِ راه این همه كورتاژهای ذهــنی...

"یك نــازایی بدون علاج" !!!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

موندن آزارم می ده و رفتن اذیتم می کنه

کاش چیزی بین این دو وجود داشت


باغ بی برگی،

روز و شب تنهاست،

با سکوت ِ پاک ِ غمناکش.


گو بروید یا نروید،هر چه در هرجا که خواهد ، یا نمی خواهد؛

باغبان و رهگذاری نیست.

باغ نومیدان ،

چشم در راه ِ بهاری نیست.


پائـــیز جان ، چه شوم ، چه وحشتناک ،

رفتند مرغکان ِ طلائی بال .



پائـــیزجان ، چه سرد، چه دردآلود،
چون من نیز تنها تو ماندستی .
ای فصل ِ فصل های نگارینم،
سرد ِ سکوت ِ خود را بسـرائیم
پائـــیزم! ای قناری غمگینم!

پادشاه فصل ها ، پائـــیز

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

اگر همه "ثروت" داشتند ، دل ها سکه ها را بیشتر از خدا می پرستیدند و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید!

تا دیگران از سر جوانمردی بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند اما بی گمتن صفا و سادگی می مرد !

اگر همه ثروت داشتند ، اگر مرگ نبود ،همه کافر بودند و زندگی بی ارزشترین کالا بود ، ترس نبود ، زیبایی نیود ،

و خوبی هم شاید !!!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

بی آنکه حرفهایت را بشنوند قضاوت می کنند...


پی نوشت : عهد بسته بودم با خودم که دیگه برای کسی پست نزارم اما نشداخه ناخودآگاه خندم گرفت که چرا ما آدما فقط انتظار داریم از بقیه ! بی اینکه توجه کنیم برای بقیه هم همین امتیاز رو در نظر بگیریم

و چه خوش گفت امیر مومنان (ع):

آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند !

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

تمام غصه ها دقیقا از همان جایی آغاز می شوند که

ترازو را بر میداری و می افتی به جان دوست داشتنت! اندازه میگیری! حساب وکتاب میکنی!

مقایسه میکنی و خدا نکندحساب و کتابت برسد به آنجا که زیاد تر دوست داشته ای... که زیادتر دل داده ای ...
که زیادتر بخشیده ای ... به قدر یک ذره...یک نقطه درست از همان جاست که توقع آغاز میشود

و توقع آغاز همه رنج های است که بنام عشق می بریم
. . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

بــــه ســــرش

هــــوای حـــوا زد و رفــتـــــــ . . .!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

خواهش می کنم دست بردارین از این نظرهای تبلیغاتی مزخرفتون


رک بگم : دیگه حالم داره به هم می خوره

انصافم خوب چیزیه

یا نظر ندین یا اگرم نظر می دین یه نظر درست بدین ،

حداقل راجع به متنی که نوشتم یا هرچیزی راجع به وبلاگ!

اصلا نظر ندین راحت ترم


برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv


 

 

سکوت می کنم
به احتــرام
آن همه حرف
که در دلم
مـُــــــــــــرد

 


سکوتم از رضایت نیست

دلم اهل شکایت نیست


برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

کنــارت هستند.
تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز. ..کدام روز؟
وقتی کســی جایت آمد.
دوستــت دارند. تا چه موقع؟ تا موقعی که
کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند.
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه.
نه...... فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی
باهــم بودن....!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

ترجيح ميدهم حقيقتي مرا آزار دهد، تا اينكه دروغي آرامم كند!!!

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

مجله سی نت: بلیت سینماهای سراسر کشور فردا دوشنبه 21 شهریورماه به مناسبت روز ملی سینما نیم‌بها می‌شود.
طبق مصوبه شورای صنفی نمایش، سینمادوستان می‌توانند فردا به مناسبت روز ملی سینما فیلم‌های روی پرده را با بلیت نیم‌بها تماشا کنند.
پردیس‌های سینمایی هم در سراسر کشور مانند سینماها میزبان این طرح ویژه برای علاقمندان سینما هستند.

روز ملی سینما رو به همه ی هنردوستان و هنرمندان تبریک می گم

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

از تن تو هر چقدر هم که قوی باشد ترسی ندارند,
از گاو که گنده تر نمی شوی, می دوشنت;
از خر که قوی تر نمی شوی, بارت می کنند;
از اسب که دونده تر نمی شوی, سوارت می شوند;
اما آنها فقط از فهمیدن تو می ترسند....

"دکتر علی شریعتی"

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

حالمان بد نيست غم کم مي خوريم
کم که نه هر روز کم کم مي خوريم
آب مي خواهم سرابم مي دهند
عشق مي ورزم عذابم مي دهند
خود نمي دانم کجا رفتم به خواب !
از چه بيدارم نکردي آفتاب ؟
خنجري بر قلب بيمارم زدند
بي گناهي بودم و دارم زدند
خنجری نا مرد بر قلبم نشست
از غم نامردمي پشتم شکست
عشق آخر تيشه زد بر ريشه ام
تيشه زد بر ريشه ي انديشه ام
عشق اگر اين است مرتد مي شوم
خوب اگر اين است من بد مي شوم
بس کن اي دل نابساماني بس است
کافرم ديگر مسلماني بس است
در ميان خلق سردرگم شدم
عاقبت آلوده ي مردم شدم
بعد از اين با بي کسي خو مي کنم
آنچه در دل داشتم رو مي کنم
نيستم از مردم خنجر به دست
بت پرستم بت پرستم بت پرست
بت پرستم ، بت پرستي کار ماست
چشم مستي تحفه ي بازار ماست
درد مي بارد چو لب تر مي کنم
طالعم شوم است باور مي کنم
من که با دريا تلاطم کرده ام
راه دريا را چرا گم کرده ام ؟
قفل غم بر درب سلولم مزن
من خودم خوشباورم گولم مزن
من نمي گويم که خاموشم مکن
من نمي گويم فراموشم مکن
من نمي گويم که با من يار باش
من نمي گويم مرا غمخوار باش
من نمي گويم ، دگر گفتن بس است
گفتن اما هيچ ، نشنفتن بس است
روزگارت باد شيرين ، شاد باش
دست کم يک شب تو هم فرهاد باش
اه ، در شهر شما ياري نبود ؟!
قصه هايم را خريداري نبود؟!
واي رسم شهرتان بيداد بود
شهرتان از خون ما اباد بود
از در و ديوارتان خون مي چکد
خون من ، فرهاد ، مجنون مي چکد
خسته ام از قصه هاي شومتان
خسته از همدردي مسمومتان
اينهمه خنجر ، دل کس خون نشد ؟!
اين همه ليلي کسي مجنون نشد ؟!
آسمان خالي شد از فريادتان
بيستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گر نباشد پيشه ام
بويي از فرهاد دارد تيشه ام
عشق از من دور ، پايم لنگ بود
قيمتش بسيار دستم تنگ بود
گر نرفتم هر دو پايم خسته بود
تيشه گر افتاد دستم بسته بود
هيچ کس دست مرا وا کرد ؟ نه
فکر دست تنگ ما را کرد ؟ نه
هيچ کس از حال ما پرسيد ؟ نه
هيچ کس اندوه ما را ديد ؟ نه
هيچ کس اشکي براي ما نريخت
هر که با ما بود از ما مي گريخت
چند روزي هست حالم ديدني است
حال من از اين و آن پرسيدني است
گاه بر روي زمين زل مي زنم
گاه بر حافظ تفال مي زنم
حافظ ديوانه فالم را گرفت
يک غزل امد که حالم را گرفت
" ما ز ياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم "

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

فقر :

میخواهم بگویم ...
فقر همه جا سر میكشد ...
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ...
فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ...

طلا و غذا نیست ...
فقر ، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفتهء یك كتابفروشی می نشیند ...
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است كه روزنامه های برگشتی را خرد میكند ...
فقر ، كتیبهء سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند ...
فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...
فقر ، همه جا سر میكشد ...


فقر ، شب را " بی غذا " سر كردن نیست ...
فقر ، روز را " بی اندیشه" سر كردن است ...

دکتر علی شریعتی


پی نوشت : این دقیقا همون چیزیه که این روزا زیاد بهش فکر می کنم . . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

امروز با شکوهترین روز است
 روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد
میلاد تو، طلوع نور
در قلبی مه گرفته بود
 نفسی گرم در فضای سرد و غریب
گلی شکفته در بهار
تولد یک شعر دلنشین
شعری در واژه های نگاهت
و در قافیه های کلامت
تولد تو تولد من است ،
 من در تمام طول این مدت بیدار مانده ام
که مبادا روز تولد تو تمام شود ،
 و من در خواب بمانم
و نتوانم به تو تبریک بگویم !
تولدت مبارک رضای عزیز

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

آن زمان که خبره مرگ مرا می شنوی

روی خندان تو را کاشکی می دیدم

شانه بالا زدنت را بی قید

و تکان دادن دستت

که مهم نیست زیاد

و تکان دادن سر


چه کسی باور کرد

جنگل جان مرا

آتش عشق تو خاکستر کرد

می توانی تو به من زندگانی بخشی

یا بگیری از من آنچه را می بخشی


سپاس چاووشی عزیز ، سپاس همدم تنهایی های قلب کوچکم

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم،

همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم،

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.

در نهانخانة جانم، گل ياد تو، درخشيد

باغ صد خاطره خنديد،

عطر صد خاطره پيچيد:

يادم آم كه شبي باهم از آن كوچه گذشتيم

پر گشوديم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتيم

ساعتي بر لب آن جوي نشستيم.

تو، همه راز جهان ريخته در چشم سياهت.

من همه، محو تماشاي نگاهت.

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشة ماه فروريخته در آب

شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

يادم آيد، تو به من گفتي:

- ” از اين عشق حذر كن!

لحظه‌اي چند بر اين آب نظر كن،

آب، آيينة عشق گذران است،

تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است،

باش فردا، كه دلت با دگران است!

تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!

با تو گفتم:‌” حذر از عشق!؟ - ندانم

سفر از پيش تو؟ هرگز نتوانم،

نتوانم!

روز اول، كه دل من به تمناي تو پر زد،

چون كبوتر، لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدي، من نه رميدم، نه گسستم ...“

باز گفتم كه : ” تو صيادي و من آهوي دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم، نتوانم! “

اشكي از شاخه فرو ريخت

مرغ شب، نالة تلخي زد و بگريخت ...

اشك در چشم تو لرزيد،

ماه بر عشق تو خنديد!

يادم آيد كه : دگر از تو جوابي نشنيدم

پاي در دامن اندوه كشيدم.

نگسستم، نرميدم.

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌هاي دگر هم،

نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم،

نكني ديگر از آن كوچه گذر هم ...

بي تو، اما، به چه حالي من از آن كوچه گذشتم!

 

پی نوشت: یک روز خوندن این شعر خیلی خوشحالم می کرد...

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺭﺍ
ﺧﺪﺍ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻧﮑﺮﺩ؛
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻧﺎﻥ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ،
ﺍﻭ ﺭﺍ ﻟﻨﮓ ﻧﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ . . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

اگر كسی مرا خواست ،
بگویید رفته باران‌ها را
تماشا كند .
و اگر اصرار كرد ،
بگویید برای دیدن توفان‌ها
رفته است .
و اگر باز هم سماجت كرد ،
بگویید رفته است تا دیگر
باز نگردد.

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

از جهان عقب نشینی کرده ام
به روی تخت خوابم
در کنار رادیو
ولی هنوز نمی دانم
که من روبه جهان دارم
یا پشت به جهان کرده ام.
بيژن جلالي

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

برهنگی بیماری عصرماست،

اما به گمانم تن عریان تو باید مال کسی باشد که

روحش را برای تو عریان کرده است . . .

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

چقدر از حرف "ن" خوشم می آید
آن هنگام که تو بازمی گردی
و این بار من می گویم :
"نمی خواهمت "


ش.م

برچسب:, :: ::  l3y : Sh.mnv

گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را نیاویزم
بر بلندای کاج خشک کوچه ی بن بست...

ا.بامداد

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد


Alternative content